مونیخ :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

مونیخ: هفته‌ی چهارم

سه‌شنبه

صبح می‌رم laundry، چون برام جدید بودش و نمی‌دونستم چطوریه، خیلی مقاومت می‌کردم و می‌پیچوندم و نمی‌رفتم، باید یکی دو هفته پیش می‌رفتم. تک‌تک مراحل رو با ترس پیش بردم ولی خب به رغم چالش‌های پیش رو، همه چیز درست پیش رفت نهایتا.

مونیخ: هفته‌ی سوم، نیمه‌ی دوم

پنجشنبه

تا ظهر تو خونه پای کارام بودم و بعد رفتم دانشگاه. با سوپروایزم یه صحبتی کردم و بعدش یه کم اون‌جا نشستم پای کارهام. متاسفانه دفتری جایی نداریم تو دانشگاه. تو لابی دانشگاه پر از میز و صندلیه و می‌شه اون‌جا نشست، تو  راهروی دپارتمانمون هم یه سری میز و صندلی داریم که اون‌جا هم می‌شه نشست، ولی خب فضاهای عمومیه دیگه. صندلی هم صندلی پلاستیکیه، برای من که هرروز باید حداقل هشت نه ساعت پشت میز بشینم، اصلا مناسب نیست و می‌دونم کافیه یه هفته ازش استفاده کنم تا دوباره کمردرد و گردن‌درد بگیرم. دیگه میز شخصی و مانیتور و کشویی لاکری چیزی، پیش کش.

مونیخ: هفته‌ی سوم، نیمه‌ی اول

دوشنبه

یکی از بچه‌های ایرانی تو یه گروهی بهم «یوروریل‌پس» رو پیشنهاد می‌کنه برای حمل  و نقل. چک می‌کنم قیمتاش رو، به نظرم منطقی نیست و گرونه. دوباره چندتا سوال ازش می‌پرسم که مطمئن بشم که درست فکر می‌کنم، و طوری رفتار می‌کنه که انگار دعوا داریم یا مسابقه‌ست یا همچین چیزی. یه کم اعصابم به هم می‌ریزه.

مونیخ: هفته‌ی دوم

دوشنبه

پای کارم تا عصر و بعد یه سر می‌رم بیرون خرید. یه آبجو می‌بینم که روش نوشته Alkoholfrei ولی پشتش نوشته «الکل: کمتر از نیم‌درصد».

مونیخ: هفته‌ی اول

دوشنبه

هنوز عادت ندارم که دوشنبه روز اول هفته باشه.

مونیخ: هفته‌ی صفرم

چهارشنبه

چهارشنبه آخرین امتحانم بود و دیگه تابستون شروع می‌شد. می‌خواستم برای پنجشنبه بلیت ترکیه رو بگیرم، چند روزی ترکیه باشم و بعد برم مونیخ، ولی برای مجوز خروج از کشور خیلی اذیت شدم و مجوزم به موقع نرسید، در نتیجه نشستم منتظرِ شنبه تا دوباره برم پیگیر بشم. حدس می‌زدم یکشنبه یا دوشنبه دیگه مجوزم درست بشه، بعدش هم آقای پشت باجه‌ی نظام وظیفه بهم بگه «از فردا وارد سیستم می‌شه، از فردا می‌تونی از کشور خارج بشی»، واسه همین عجله‌ای نداشتم و آخرهفته رو ریلکس گذروندم.

Designed By Erfan Powered by Bayan