بچهتر که بودم، فراری بودم از هر تماس بدنیای با هر فردی.
مثلا عاشق داییم بودم، اما کافی بود دستش رو بذاره رو شونهام، تمام بدنم منقبض میشد، ضربان قلبم میرفت بالا و تنفسم به هم میریخت و تا لحظهای که دستش رو برداره، قفل بودم و مغزم تبدیل به ماشینلباسشویی میشد و نمیدونستم باید چی کار بکنم.
نمیدونم چرا. نمیفهمم چرا.
همین. فقط خواستم خواهش کنم بیاجازه به کسی دست نزنین، مخصوصا بچهها. اگه بلد باشین بهش یاد بدین مهارتهای دیگه رو هم، که عالیه.
پ. ن. یه ویدیوی بامزه گذاشته بود، با این مضمون که «اگه تو هم توی بچگی شرایط مناسبی نداشتی و این باعث شدش که حسابی گند بزنی و تصمیمات اشتباهی بگیری، ولی الان داری سعی میکنی خودت رو بهتر کنی، بزن قدش».
- پنجشنبه ۶ مهر ۰۲