چالش و این‌ها :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

می‌شه بریم یه جا، زندگی نمیره؟

چالش ده سوال وبلاگی + نامه‌ای به صد سال بعد

ممنونم از بابت دعوت کردنم به چالش ده سوال وبلاگی :)

 

1. چی شد که به دنیای وبلاگ‌ها اومدی؟

وبلاگ اولم (پنجم بودم؟): همه داشتن وبلاگ می‌زدن و گفتم منم جا نمونم از ملت :دی

وبلاگ دومم (هفتم بودم): واسه مدرسه.

وبلاگ سومم (هشتم بودم): یه کم زیادی وبگردی می‌کردم و دوست داشتم چیزای جالبی که می‌خونم رو بذارم که بقیه هم بخونن.

وبلاگ چهارمم (همون هشتم): حس می‌کردم انشاهام خیلی قشنگن =|

وبلاگ پنجمم (یازدهم): صرفا برای این‌که می‌دیدم یه نفر هست که انگاری خیلی داره با وبلاگش حال می‌کنه و به اهالی وبلاگش حسودی‌م می‌شد.

وبلاگ شیشمم (همین‌جا): همون دلیل قبلی تقریبا. به علاوه‌ی این که فکر می‌کردم می‌تونه حالم رو بهتر کنه.

 

8. ویژگی از بلاگرای دیگه که دوست دارین داشته باشین؟

دانشجوی شریف یا تهران بودن :دیی

و دیگه، این ویژگی رو خودم هم قبل‌تر داشتم به نظرم، الان کمتر. این که نویسنده چیزی رو بنویسه که خودش براش ارزش قائل باشه، خیلی قشنگه. این که در مورد چیزی بنویسه که حداقل برای خودش واقعا مهم باشه طوری که حتی اگه بعد از مدت‌ها هم براش کامنت بذاری، هنوز برای حرف زدن در مورد اون موضوع شور و شوق داشته باشه و همون‌جوری جوابت رو بده، که موقع انتشار پست جواب کامنتا رو می‌داده.

 

9. چندتا از لبخندای وبلاگی؟

چند روز قبل از کنکور که به یه دلیلی حالم فوق‌العاده افتضاح بود و یه پست گذاشتم و بعد از یکی دو ساعت برش داشتم و تو همون مدت یه عالمه حال خوب گرفتم =)

خواننده‌ای که بیشتر از خودم وبلاگم رو چک می‌کرد :))))

یا پستی که توش استیو مذگان نامیده شده بودم :دییی

یا وقتایی که می‌بینم یه نفر چالش دعوتم کرده، هرچند اگه هیییچ قصدی برای شرکت توی اون چالش نداشته باشم!

از وبلاگ پنجمم بذارین نگم، حسودی‌تون می‌شه =))

 

10. بدون تعارف‌ترین حرف‌تون با بلاگرا؟

به‌هرحال وبلاگ هم جزئی از فضای مجازی‌ه و هرچند نسبتا خیلی سالم‌تره، ولی خب معایب خودش رو داره. مراقب باشین کسایی که دوست‌شون دارین توی وبلاگ‌تون بین بقیه گم نشن، یا احساس گم‌شدگی نکنن.

 

بریم سراغ چالش بعدی. ممنونم از خانوم فاطمه بابت چالش نامه‌ای به صد سال بعد.

 

سلام، چطورین؟ اول اومدم حدس‌های مختلفم رو در مورد سبک زندگی‌تون رو بگم، ولی خب فکر کنم فایده‌ای نداره.

فقط خواستم بپرسم، الان حال آدما بهتره؟ جدا می‌پرسم. شاید الان خیلی پیشرفت کرده باشین و اینا، ولی من نگران‌تونم واقعا، همه‌ی اینا تونسته باعث بشه حال‌تون بهتر باشه؟ منظورم از حال بهتر اینه که، پوف، چطوری بگم! نمی‌دونم، الان هرچقدر توی فیلما و کتابامون هم بگردین دیگه اثری از حال خوب واقعی نیست، منم مطمئن نیستم چطوری براتون توضیحش بدم. ببینین! فکرش رو کنین هزارتا بدبختی داشته باشی، کلی کار مهم کرده باشی، خسته و کوفته باشی، دغدغه‌ی نجات دنیا رو داشته باشی، اصلا حتی تلفن و لپ‌تاپ هم نداشته باشی، خونه‌ی مجللی هم نداشته باشی، ماشینت هم خیلی معمولی باشه، خلاصه تکنولوژی تاثیر مثبت حیلی موثری توی زندگی‌ت نداشته باشی، ولی یکی رو داشته باشی که باهاش، نمی‌دونم چطوری توضیح بدم براتون، یکی که یه جورایی حضورش باعث بشه «اون‌لحظه» دغدغه‌ی دیگه‌ای نداشته باشی و، حال دلت همچی خوب باشه، کاری که هیچ قرص و بستنی و سیستمی نمی‌تونه انجامش بده.

خب، منظورم رو فهمیدین؟ دوباره سوالم رو می‌پرسم، حال آدما خوبه؟

نمی‌دونم! اصلا امیدوارم تا قبل از اون وقتا منجی ظهور کنه و یه گلی به سرمون بگیریم.

 

+ من باید اون چالش حرف‌های نزده رو هم بالاخره بنویسم.

If the Song Was a Person | کاش واقعا آدم بودی که جات بدجوری خالیه!..

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

نامه‌ای به رویاهای از دست نرفته (جهت دریافت رمز به پست بعدی مراجعه بفرمائید!)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan