پلی‌لیستِ کنکوری + روبیک :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

پلی‌لیستِ کنکوری + روبیک

آقا این موزیک هم چیز عجیبیه‌ها. فکر می‌کنم واسه هر شرایط و حالتی، یه آهنگی پیدا می‌شه. مثلا الان واسه حال و هوای انتخاب رشته! یاد آهنگ Wilson (Expensive Mistakes) | Fall Out Boy می‌افتم که توی این پست معرفی‌ش کرده بودم، اون‌جاش که می‌گه:

If we hadn't done this thing

I think I'd be a medicine man

اگه الان این‌جا نبودیم، احتمالا می‌رفتم داروساز می‌شدم.

آره، به نظرم رشته‌ی جذابی می‌آد! البته دلیل خود خواننده فرق داره، در ادامه می‌فرمایند:

So I could get high on my supply whenever I can

اون وقت هروقت که دلم می‌خواست می‌تونستم یه چیزی سر هم کنم و باهاش برم فضا =|

and

I'd

bacame

Such a strange shape

such a strange shape from Tryna fit in

از بس زور زدم خودمو بین مردم جا بدم، یه جورایی تبدیل به یه شکل عجیب‌غریب شدم

 

یا مثلا یه آهنگ داره پسنجر، فکر می‌کنم برای اون لحظه‌ای ساخته شده که از سر جلسه‌ی کنکور خارج شدم، در کمال بهت و حیرت و سرگردانی و غصه و اینا. مخصوصا یه جاش که می‌خونه:

Is it really game over?
Is it really checkmate?
Was it hell or high water and is it too late?
Oh, is it too late?

گیم‌اور شدیم رفت؟ بازی تموم شد؟!

جدی جدی کیش و مات شدیم؟ هیچ راه دیگه‌ای نداریم؟

اگه آسمون هم به زمین بیاد نمی‌شه هیچ‌کاری‌ش کرد؟ دیگه کار از کار گذشته؟

دیگه خیلی دیره؟

 

+ صرفا می‌خواستم یه پستی گذاشته باشم =/

+ ما که دیگه بی‌خیال شریف شدیم، ولی هعی روزگار، آدم برق شریف بیاره و بره کامپیوتر تهران؟ بله! حالا نتایج انتخاب رشته بیاد، یهو دیدی کامپیوتر تهران رو هم نیاوردم خداااااای نکرده. من واقعا به کامپیوتر تهران راضی‌ام، ولی امیرکبیییییر؟ نههههععع =((( من تهران می‌خوام.

+ آقاااا لامصصصب این روبیک عجب چیز باحالیه :دییی کسی از 4*4*4 یا 5*5*5ش سر در می‌آره؟ (چرا همه‌جا می‌گن 4*4 و 5*5؟ سه بعده آقا، سه بعد!) ببینین، من یه وجه‌ش رو کامل کردم، و از چهارتا وجه مجاورش، همه‌ی سطرها رو درست می‌کنم غیر از آخری. تا این‌جاش رو ذهنی رسیدما! یَک الگوریتمایی واسه‌ش در آوردم که اصلا... یکی از معدود مواردی بود که واقعا از خودم خوشم* می‌اومد. حالا، نمی‌دونم آیا این سطر آخر و وجه آخر رو هم می‌شه واقعا ذهنی به راه حلی رسید؟ فعلا که مخم هنگ کرده و به نتیجه‌ای نرسیدم. مثلا یادمه مکعب 3*3*3 رو حیف کردم، چرا؟ چون بچه‌تر که بودم، وقتی دیدم نمی‌تونم کاملش کنم رفتم الگوریتماش رو گرفتم و حفظ کردم و تمام. الان وقتی از الگوریتما استفاده می‌کنم هی می‌گم آهاااا! پس این این‌طوری می‌کنه! آره، خودم باید کشفش می‌کردما، حیف شد، راحت بود که. حالا نمی‌خوام این اتفاق واسه این دوتا هم بیفته. اگه کسی سردرمی‌آره، راهنماییم کنه که اگه ممکنه باقیش رو هم کمی تا قسمتی بتونم پیش ببرم ذهنی، نرم سراغ فورمولاش، وگرنه که دیگه مخم نمی‌کشه.

* چند روز پیش هم داشتم اتاق رو مرتب می‌کردم. با این که من آدم نسبتا تنبلی هستم و دوست ندارم خیلی واسه این کارا وقت بذارم و بیشتر از یک‌سال از آخرین باری که قفسه و کمدم رو مرتب کردم می‌گذره، وااقعا مرتب بودن هنوز! مثلا من نمی‌فهمم مرتب کردن کمد چه معنایی داره، وقتی هردفعه هر لباس رو می‌اندازم سر جای خودش تو کمدم. کلا تنبل بودنِ سازنده چیز خیلی خوبیه به نظرم، خیلی وقتا راه سریع‌تر و راحت‌تر رو به آدم نشون می‌ده و مجبورش می‌کنه مخش رو به کار بندازه. حالا، تو یکی از قفسه‌هام به سه تا کاغذ برخوردم، فرم‌های ثبت‌نام پایه‌ی دوازدهمم =| جریان اینه که خانواده‌ی من کلا عین خودم خسته‌ان و حال و حوصله‌ی مدرسه اومدن و ثبت نام کردن و اینا ندارن. توی تایمی که گفتن بیاین دوازدهم ثبت نام کنین، خودم هم مسافرت بودم و دیگه نشد که بریم ثبت نام کنیم! بعدش که سال تحصیلی شروع شد، هی می‌اومدن منو از سر کلاس صدا می‌کردن که آقا بیا مدارکت ناقصه، عکس نداری، فرم پر نکردی. خلاصه که فهمیدم اینا همون مدارک و عکسایی که پارسال داده بودم رو گذاشتن تو پرونده‌ی امسالم و ثبتم کردن تا سامانه و از این حرفا، فقط به من چندتا فرم دادن که پر کنم و بیارم براشون. حالا اون فرما رو از ته قفسه‌م پیدا کردم و یادم اومد آخرش هم پرشون نکردم و نبردم و یعنی شخصا دوازدهم ثبت نام نکردم ولی کنکورمم دادم و همه‌چی اوکی شد و تموم. بعدش از خودم خوشم اومد!

این نکته هم قابل ذکره که خب هممه‌ی بچه‌ها پارسال اون مدارک رو تحویل داده بودن ولی مجبور بودن دوباره این چیزا رو تحویل بدن، این همه کاغذبازی و اسراف واسه چی؟

خدواندگاراااااا

برق شریففف؟

کامپویتر تهرانننن؟

خوب شد موقع خوندن این پست جیغ نکشیدم:|

 

 

حالا من الان دانشگاه تورقوزآباد قبول میشم:|

راستی  میدونستین تورقوزآباد دانشگاه داره البته دانشگاه آزادههD:

من خودم تازه کشف کردم این موضوع رو

 

 

ببین کامپیوتر تهران رو نیاوردم متاسفانه یا خوشبختانه. :)))))))))))))


چه جالب واقعا فکرش رو نمی‌کردم. :دیییییییییی
اصلا نمی‌دونستم وجود خارجی داره تورقوز آباد.
نگووووو بابا ایشالا یه جای خوب و خفن قبول می‌شی. اگه نشدی هم هیچ اهمیتی نداره، چون از یه مسیر دیگه که شاید بهتر باشه می‌ری و می‌افتی تو راه.
چهارشنبه ۹ مهر ۹۹ , ۰۱:۵۴ مائده ‌‌‌‌‌‌‌

آره واقعاً شوق و ذوقی که آدم قبل کنکور داره رو بعدش نداره. البته درست میشه، یکم زمان نیازه.

الان کامنت علی رو دیدم دلم برای روزانه‌نویسی تنگ شد. :"(

و اینکه بابا به خدا مهندسی کامپ تهران خیلی خوبه، برق شریف بیشتر یک نام‌ه صرفاً.

این یک ماه هم بگذره تکلیفمون مشخص شه. :")

آره واقعا، ولی شاید درستش هم اینه. به خاطر شرایط ساکن و روزمره‌ی قبل از  کنکور اون همه شور و شوق داشتیم، و قرار نیست تا فرارسیدن بدبختی‌های بعدی، تکونی به خودمون بدیم.
خب می‌تونین دوباره وبلاگ‌تون رو سر پا کنین و هر وقت دل‌تنگیه از بین رفت دوباره کله‌پاش کنین :دی
آره، همین‌طوره به نظرم، یه اسم ارزش تغییر مسیر زندگی رو نداره واقعاً.
و البته که پزشکی هم به هرحال پزشکیه، هیچکس از خانوم‌دکترا نمی‌پرسه کجا درس خوندن.

راستش خیلی هم درک نمی‌کردم :)) منظورم اینه که فکر می‌کردم می‌فهمم ولی خودم نمی‌تونستم برم. البته خب زیادم پیگیر نشدم فقط می‌خواستم یه بار بتونم بسازمش :))

آها، گرفتم، منم اولش دقیقا همین شکلی بودم، فقط عطش این رو داشتم که کاملش کنم. رفتم یه اپلیکیشنی دانلود کردم که بهش وضعیت روبیک رو می‌گفتی و اونم می‌گفت حالا چه حرکتی باید بکنی تا روبیکت کامل بشه، خیلی باحال بود!
بعدش هم تا مدت‌ها هیچی از الگوریتماش نمی‌فهمیدم، بعدترها دیگه کم کم می‌فهمیدم که آها، پس این‌طوری می‌شه که اون‌طوری می‌شه و این حرفا.

نمی‌دونم چرا، دفعه قبلی که توی اون پست آهنگ‌ها رو گوش دادم خوشم نیومد. ولی اینکه الان دوباره گذاشتی رو دوست داشتم و تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم :)

 

+ پیشاپیش ورود به دانشگاه رو هم تبریک می‌گم بهت :) ایشالله پر از خاطرات خوش باشه برات. همش هم بیای پست بذاری برامون تعریفش کنی :)

 

+ ولی ببین، از این زاویه نگاه کن که می‌تونی به همه بگی برق شریف رو می‌آوردم ولی دوستش نداشتم و نرفتم =)

 

+ روبیک ۴×۴ و ۵×۵ داری؟ منم دلممممم می‌خواااااااد!!! از آرزوهای بچگیم داشتن یه کلکسیون مکعب روبیک‌های مختلف بوده. ولی خب هیچ‌وقت از ۳×۳ بالاتر نرفتم. اونم ردیف اولش رو خودم درست کردم و وقتی فهمیدم فرمول داره رفتم خوندم و اسپویل کردم :دی. ولی اینکه نمی‌خوای اسپویل کنی بسیار امر پسندیده‌ایه. ایشالله درست می‌کنی همشو :). حالا آیا نمی‌تونی همون فرمول‌های ۳×۳ که حفظی رو یه جور تعمیم بدی که برای این‌ها هم درست کار کنه؟

(بعله متوجه شدم که درستش ۳×۳×۳ هست ولی حال ندارم کاملشو بگم!)

 

+ منم کلاس دوازدهم مدارکمو کامل نبردم. به مدت چند ماه تلاش می‌کردم هیچ‌وقت با دفتردار مدرسه روبرو نشم. دیگه تهدیدم کرد که راهم نمی‌ده به مدرسه، مجبور شدم براش ببرم 😁

اوه! مایه‌ی افتخار ماست بسی بسییی :))

+ممنووونم ممنووونم :) انشااالله چیزهای مفیدی برای تعریف کردن باشه.

+ آره! خودشه، همینو می‌گم دیگه همه‌جا! البته که هنوز خیلیا توی فاز چندیین سال پیشن و باورشون نمی‌شه که کامپیوتر زودتر از برق و مکانیک پر می‌شه، ولی آره! این‌طوری این بار هم منتقل می‌شه که من خیلی به علاقه‌ام اهمیت می‌دم و از این حرفا :دی حالا نه به داره نه به باره، یهو دیدی به عنوان متقلب شناخته شدم و تا دو سال از کنکور دادن و تحصیل در مراکز آموزش عالی محروم شدم :دیی

+ چندین سال پیش یه دونه روبیکِ سه (می‌تونیم ازش به عنوان مخفف روبیک 3*3*3 استفاده کنیم!) خریدم، دقیقا هم یادمه، ده هزارتومن خریده بودمش، چیز نسبتا خوبی هم هست. بعدش روز تولدم کادوش کردم، دادمش به مامانم که به عنوان کادوی تولد بهم هدیه بدنش :دیی
بعدش همین چند روز پیش داشتم غر می‌زدم تو خونه که «اه، از دست این رفقای ما! جمع شده بودن واسه تولدم پول گذاشتن رو همدیگه، آخرش رفتن یه چیزای بیخودی برام گرفتن که هیچ علاقه‌ای بهشون ندارم، که به خیال خودشون سوپرایزم کنن! خوبه هزاااربار بهشون گفته بودم اگه چیزی می‌خواین برام بگیرین، بهم بگین که خودم بگم چی می‌خوام، همونو بگیرین. اه! به جای اون مزخرفات برام روبیک 4در4 یا 5در5 می‌گرفتن خیلی بهتر بود، خیلی هم خوشحال می‌شدم، اه!» آره خلاصه، بعدش در کمال تعجب بسیاااار، چند روز پیش برام روبیک4 و 5 گرفتن، اینقده ذوق کردم، بعدش شد به عنوان هدیه‌ی تولد همه‌ی این سالا که هیچ‌وقت نمی‌دونستیم کی اومد و کی رفت :دی چیزای خیلی خوبی نیستن، ولی خب چیزای خوبین.
آخ علی، همون روز اول نشستم از صبح تا شب باهاش ور رفتم، بعد جفتشون رو رسوندم تا ردیف آخر. اتفاقا این ایده‌ی تو هم به ذهنم رسید، و مفید هم واقع شد، ولی فقط یه ذره، چون وقتی فکرش رو می‌کنم با فرمولای روبیک3 فقط می‌شه سه تا از خونه‌های ردیف آخر رو درست کرد، و من فقط تونستم با اون فرمولا دوتاش رو درست کنم، سومی رو هرکاری می‌کنم نمی‌شه، اه! نمی‌شه لامصب =/ کجایی که الگوریتمایی که یافتم رو بهت بگم و زور بزنیم که بیشتر درستش کنیم =(( واقعا فکر می‌کنم پیدا کردن فورمولای نهایی اینا، یه چیزیه فرای ذهن بشر، حالا چند روزه به خودم استراحت دادم، بعدش دوباره می‌شینم پاش، شااید تونستم یه تیکه‌های دیگه‌ایش رو هم درست کنم.
اتفاقا اون روز داشتم فکر می‌کردم اگه بخوایم یه جوری مکعب روبیک رو یه مسئله‌ی ریاضی فرض کنیم، جزء کدوم بخش از ریاضیات قرار می‌گیره؟ آخرش بدون دلیل خاصی گفتم گسسته! نظر تو چیست؟

+ احسنت، احسنت! درود بر تو! شاید اگه کرونا نمی‌شد منم مجبور می‌شدم مدارکمو کامل کنم، ولی خب خداروشکر تونستم این افتخار بزرگ رو کسب کنم (ایموجی عینک دودی)

برق شریف رو دیگه بی‌خیال انصافا :/ =))

 

من روبیک رو بلد نیستم. یعنی یه بار 3^3 (😎) رو با الگوریتمای توی نت ساختم و فهمیدم چه روندی منظورشه ولی حتی حفظشم نکردم :)) چه برسه به ابعاد بالاتر. ولی چیز جذابیه :) دلم می‌خواد یه بار از این روبیک آینه‌ای‌ها گیر بیارم باهاش ور برم.

 

* پس‌فردا سر مدرک دیپلم گرفتن امیدوارم به مشکل نخوری :))

خداییش خییلی کلاس داره اسمشاااا! برق شریف!.. بعدشم، بالاخره شریفه. الان در نتیجه‌ی این صحبتا و مشورتا و اینام، کاملا به این نتیجه رسیدم که همین تهران به صلاحمه، و اصلا بهتر که رتبه‌ام به شریف نمی‌رسه و از سر اجبار هم که شده مجبورم برم تهران، ولی خب، ته دلم هی می‌گه شرییییییف... شریفففف...

آووو، ایول! راست می‌گین، 3^3 خبلی خلاقانه‌تره. آها، پس یعنی درک می‌کردین که این الگوریتمی که می‌گه، چه معنایی داره و چرا این حرکتا رو می‌کنیم که فلان نتیجه حاصل بشه و اینا؟ تا کجاش رو درک می‌کردین؟ تا آخرش؟ من تا اون‌جایی که تو وجه آخر یه + می‌سازیم رو درک می‌کردم، بعد از اون رو هرررچی زور می‌زنم، زورم نمی‌رسه بفهمم که چرا این حرکات، این نتایج رو داده؟
آخ، ولی اصلا ور رفتن با این روبیکا و دیدن این همه رنگ توی همدیگه، خودش کلی حس خوبه! من یه بار با یه دونه از این آینه‌ای‌های دوستم ور می‌رفتم، خیلی باحال بود! ولی خب، در اصل دقیقا هموناست، فقط شکل و ظاهرش فرق می‌کنه.
من که تا همین اواخر فقط 3^3 داشتم، تازه این یکیا رو گرفتم، ولی تو مدرسه‌مون یه مدت اییین‌قدر رو بورس بود روبیک، با انواع و اقسام روبیکای بچه‌ها ور رفتم، کلا چیزای باحالین.

*خودم که واقعا می‌ترسیدم یه چیزی بشه، ولی اون طور که من متوجه شدم، همه‌ی چیزایی که باید توی پرونده‌م باشه رو، خودشون از سال قبل گذاشتن. اون سه تا فرم، فرمای انضباطی و اطلاعاتی خود مدرسه بوده که ایشالا اهمیتی نداره، ولی خب هنوزم می‌ترسم یه مقدار!
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan