ملکوت :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

ملکوت

این میزان از شیفتگی‌ای که نسبت به داستان «ملکوت» دارم حتا برای خودم هم عجیبه. این قدر توی صحبت‌هام بهش رفرنس داده‌م که احتمالا بعضی از خواننده‌ها با دیدنِ این پست می‌گن «وای چرا این بشر دست برنمی‌داره؟!»

این بخش از کتاب برام فوق‌العاده جذابه:

شما می‌توانید در این چند روز باقی‌مانده، در این هفته‌ی باقی‌مانده، به‌اندازه‌ی صدها سال عمر کنید، از زندگی و از هم تمتع کافی بگیرید، بخوانید، برقصید، چند رمان مطالعه کنید، بخورید، بنوشید، یکی دو شاهکار موسیقی گوش کنید... چه فرق می‌کند؟ اگر قرن‌ها هم زنده باشید همین کارها را خواهید کرد. پس مسئله فقط در کیفیت است و نه کمیت، و آدم عاقل کارهای یکنواخت و همیشگی را سال‌های سال تکرار نمی‌کند. به عقیده‌ی من یک هفته زندگی در این جهان کافی است، به شرط آن که آدم از تاریخ مرگ خود واقعاً خبر داشته باشد.

نکته‌ی جالبی که وجود داره اینه که طبق معمول آدم‌ها همون چیزی رو ازش برداشت می‌کنند که خودشون دلشون می‌خواد. فکر می‌کنم دو برداشت کلی می‌شه ازش داشت که دقیقن عکسِ همدیگه‌ان. طبق معمول از آدم‌ها خواهش می‌کنم سعی کنند ماجرا رو جورِ دیگه‌ای ببینن و خودشون سعی کنن که خودشون رو به چالش بکشن.

به قول پائول دورو، که از اون هم این‌قدر رفرنس داده‌م که می‌تونین دوباره بگین «وای چرا این بشر دست برنمی‌داره؟!»:

At the end of the day, we all have to try to understand each other.

آهان. بله همون ایشون هستند :)))

اوف بنازم. از طرف من ماچش بکن و اگر امکانش بود یک جوری دوست بکن‌مون، با تشکر.

یادم نیست از کدومشون خیلی خوشت میاد:))

ای بابا نمی‌دونم چطوری نشونی بدم که پرایوسی‌ش نقض نشه. همون که در جوابِ یه نفر فقط ایموجی فرستاده بود و تو خیلی حرص می‌خوردی از این بابت.

تا به حال اسم این کتاب رو نشنیده بودم، گزیده‌ی جذابی بود، کنجکاو شدم که بیشتر ازش بخونم و بدانم.

آره به نظر منم جالبه. امیدوارم که بخونیدش.

سلام و عرض ادب.

علیک سلام و احترام.

ملکوت شیفته خیلی داره. یکی از دوستان من هم چنان شیفته‌اش شد که چندین نسخه ازش تهیه و به دیگران هدیه داد و بدین ترتیب من هم ملکوت رو خوندم و دوست داشتم :))

به به به دم این دوستت گرم و دم تو هم گرم که خوندی و دوست داشتی.
ببینم این همون دوستت نیست که من خیلی ازش خوشم می‌آٔد؟ :)))))

شاید براتون جالب باشه که دو سال قبل از انقلاب اسلامی، خسرو هریتاش فیلمی با الهام از این داستان می‌سازه، تهیه کننده بهمن فرمان‌آرا و با بازی بهروز وثوقی. متاسفانه در حال حاضر هیچ نسخه‌ای از این فیلم موجود نیست. آه. با فکر کردن بهش قلبم درد می‌کنه.

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan