لوح تقدیر :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

لوح تقدیر

سر کلاس نشسته‌م. طبق معمول یه ورق باطله جلومه و سعی می‌کنم از حرفای استاد نمودار و نقاشی استخراج بکنم تا حواسم کمتر پرت شه.

شروع می‌کنم و روی ورق باطله می‌نویسم:

آخرین بار کِی بود که کسی بهم لوح تقدیر داد؟ یادم نیست.

آخرین بار کِی بود که آدم‌ها برام دست زدن؟ غیر از ارائه‌های روتینِ کلاسی که همیشه بچه‌ها آخرش دست می‌زنن، یادم نیست.

آیا از این بابت ناراحتم؟ خیر. نه. اصلا. اتفاقا به طورِ غیرمستقیم، خوشحال هم هستم.

آخه، می‌دونی کِی بهمون لوح تقدیر می‌دن و برامون دست می‌زنن؟ وقتی که داریم در راستای اهدافِ جامعه حرکت می‌کنیم، یعنی وقتی که هدف‌های خودمون رو گذاشتیم کنار. این در حالیه که حرکت در راستای اهدافِ خودمونه که قرار بوده خوشبخت و خوشحال بکندمون. تشویقِ بقیه، یه مخدرِ کوتاه‌مدته تا حواست پرت بشه که داری از خوشبختی و خوشحالی دور می‌شی.

ربطش رو نمی‌دونم اما من حس مشابه‌ش رو موقع تبریک گرفتن دارم، مخصوصا تبریک‌های مناسبتی. فکر می‌کنم پشت اون تبریک یه‌جورایی یه دلیل ناراحت‌کننده وجود داره و تبریک گفتن فقط برای مخفی کردنشه. 

هممم تا حدی می‌فهمم.
کلا هر تشویقی از سمتِ جامعه، یه کم گمراه‌کننده‌ست به نظرم.

باهات ده از ده موافقم آقا.

مای آنر. :دی

به نظرم یه مقدار منفی نگرانه ست...

یکی اینکه همیشه اهداف آدم با اهداف اجتماعش در تضاد نیست

و همیشه هم فقط جامعه نیست که تشویق میکنه

من فکر میکنم آدم در راستای اهداف خودش، گروه هایی رو پیدا میکنه که باهاش هم مسیرن. و اگه قراره تشویقی دریافت کنه از همون گروه دریافت میکنه...و این برعکس دور شدن از خوشبختی و خوشحالیه از نظر من

همم آره، من خیلی گزاره‌های صفر و یکی‌ای گفتم و انتقادهات وارده، حقیقت اینه که همیشه این‌قدر هم تناقض وجود نداره. هدفم صرفا این بود که منظورم رو صاف و شفاف برسونم.

خیلی پیش می‌آد که آدمایی رو ببینم که کل زندگیشون خلاصه شده توی چندتا آیتم، و وقتی ازشون می‌پرسی، می‌بینی که واقعا دلیل شخصی‌ای برای هیچ کدوم از اون کارها ندارن، و به نظر می‌رسه که هیچ کدوم انتخابِ فرد نبوده و همه‌شون انتخاب محیط و شرایط بودن. توی همچین اوضاعی، به نظرم خوبه که یه کم شکاک و منفی‌نگرانه به موضوع نگاه کنیم.

به نظرم «چرا»ی پشت کارهامون خیلی مهمه. آدم‌هایی که به خاطر اهداف خودشون درس می‌خونن، معمولا خیلی حالشون بهتره و دانشگاه خیلی کمتر اذیتشون می‌کنه، نسبت به آدم‌هایی که دارن می‌رن دانشگاه چون که همه بعد از مدرسه می‌رن دانشگاه. و معمولا کسایی که به خاطر اهداف خودشون اومده‌ن دانشگاه، برای «سیستم و نظام» ایده آل نیستن. لوح تقدیر و جایزه به کسی می‌رسه که نمی‌دونه واسه چی اومده دانشگاه، پس به جای این که وقت و انرژیِ منطقی‌ای برای دانشگاه بذاره، داره خودش رو وقفِ دانشگاه می‌کنه. گزاره‌هام کاملا منطقی نیست، صرفا دارم مثال می‌زنم.

این که با خوشحالی و موفقیتِ دیگری، صادقانه و خالصانه خوشحال بشی، مرحله‌ی خیلی بالایی از انسانیت و رفاقته. اگه یکی دوتا دوستِ این طوری داشته باشیم، باید کلاهمون رو بندازیم بالا. این که یه «گروه‌هایی» رو داشته باشیم... به نظرم خیلی خیلی سخت و دور از دسترسه.
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan