معرفی رشته‌ی مهندسی کامپیوتر :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

معرفی رشته‌ی مهندسی کامپیوتر

خب سلام عزیزان.
امیدوارم که حالتون خوب باشه.

اومدم که در راستای کمک توی انتخاب رشته، یه کم از رشته‌ی زیبای مهندسی کامپیوتر بگم. بذارین قبل از هرچیز، بگم که حتی اگه انسانی یا تجربی هم هستین، شانسِ این که بیاین مهندسی کامپیوتر رو دارین. تو دفترچه انتخاب رشته رو که بگردین، می‌بینین.
نوشته‌ام شامل این مطالبه:
۱) یه معرفی کوچیک از خودم و سرگذشتم توی دنیای مهندسی کامپیوتر
۲) مقایسه‌ی «علوم کامپوتر» و «مهندسی کامپیوتر»
۳) کامپیوتر در دانشگاه
۴) کامپیوتر در بازار کار
۵) مقایسه‌ی کامپیوتر با بقیه‌ی مهندسیا، برق و مکانیک و...

+ توی متن، به اختصار به جای مهندسی می‌نویسم میم، به جای کامپیوتر می‌نویسم کامپ.


۱)‍

قبل از دانشگاه، دانش کامپی قابل توجهی نداشتم. اولویت‌های اولم توی انتخاب رشته، همه میم کامپ بودن و سومی رو قبول شدم. دو ترم اول، ۷۰ درصد از درس‌ها به‌دردنخور بودن ولی به واسطه‌ی اون ۳۰ درصد، با بعضی از زیبایی‌های دنیای کامپ «آشنا» شدم. ترم سوم شروع کردم و کنار دانشگاه چیزک‌هایی یاد گرفتم و پروژه‌های خورده‌ریزه می‌گرفتم. به لطفِ «دانشگاه»، ترم چهارم و پنجم رو جای نسبتا خوبی مشغول به کار بودم. به لطف «مهارت و تجربه»، از ترم شیش به بعد ۳-۴ تا شرکت رو امتحان کردم و الان جای بهتری مشغول به کار هستم، به عنوان Mid-Level Back-End Software Engineer ، آره خلاصه.

 

 

۲)

فرق قابل توجهی ندارن از نظر بنده‌ی حقیر.
کلا سه تا چیز در مورد دانشگاه هستش، که تا الان من ارزش و فایده‌ای ازشون دیدم. به ترتیب اهمیت: «اعتبار»، «ارتباط»، «درس‌ها».
از نظر «اعتبار». میم کامپ توی بازارکار ایران، یک ذره بیشتر از علوم کامپ معتبره. اعتبار علوم کامپ برای اپلای آکادمیک خارج از ایران، یه ذره بیشتر از مهندسی کامپه، فکر می‌کنم.
از نظر «ارتباط». فرق قابل توجهی نداره.
از نظر «درس‌ها». باز هم فرق قابل توجهی نداره. میم کامپ، تشکیل شده از «کامپ» و «برق»، علوم کامپ تشکیل شده از «کامپ» و «ریاضی». اون بخش «کامپ»، بخش عمده‌شونه، و تفاوت زیادی ندارن. باید بین «برق» یا «ریاضی» انتخاب بکنین، که البته این بخش در اقلیته و اون قدرا اهمیت نداره.
یه نکته رو بگم البته. من درس‌های «میم کامپ امیرکبیر» رو که با «علوم کامپ امیرکبیر» مقایسه می‌کنم، خب بچه‌های «میم کامپ امیرکبیر»، واقعا برنامه‌نویسی خیلی خفن‌تری یاد می‌گیرن. اما شما قرار نیستش این دوتا رو با همدیگه مقایسه بکنی. مثلا من هردوتا «میم کامپ امیرکبیر» و «علوم کامپ شریف» رو قبول می‌شدم، و باید این دوتا رو مقایسه می‌کردم، و تفاوت زیادی بین خفن بودن درس‌های اینا نمی‌بینم. هر کدوم از این دوتا یه مزایایی داره و نهایتا تفاوتشون قابل توجه نیستش به نظرم. میم کامپ امیرکبیر، مزیتش اینه که دانشگاهت توی محله‌ی خیلی بهتر و امن‌تریه و فشار درسا کمتره. علوم کامپ شریف مزیتش اینه که شریف خوابگاه و غذاهاش بهتره، سرسبزتره و دورت کلی المپیادی و خرخون هستن. عوضش اگه دانشگاه شهید بهشتی قبول بشی هیچ کدوم از مزیتا رو نداره، عوضش خفن‌ترین شرکت‌ها، همه‌شون بالاشهرن و خب به بهشتی نزدیک‌ترن.

نتیجه‌گیری نهایی، اگه عشق شدییدی به ریاضی یا برق دارین، براساس اون بین علوم کامپ و میم کامپ انتخاب کنین. اگر نه، نمی‌شه یه نسخه پیچید. ببینین دقیقا میم کامپ کجا و علوم کامپ کجا رو قبول می‌شین، و اونا رو مقایسه کنین.

 

۳)

دوستانم می‌دونن که بنده تا چه حد از دانشگاه بدم می‌اومده و می‌آدش. :)))))))
همون‌طور که در بخش قبلی اشاره کردم، کلا سه تا چیز در مورد دانشگاه هستش، که تا الان من ارزش و فایده‌ای ازشون دیدم. به ترتیب اهمیت: «اعتبار»، «ارتباط»، «درس‌ها».
خب خیلی نیاز داریم به «اعتبار»ش، مخصوصا برای شروع به کار، پس چاره‌ای نداریم. ولی بدونین که وقتی ترم سومت می‌ری یه شرکت مصاحبه می‌دی به عنوان مهندس نرم افزار، این که معدل ۱۹ شریف باشی یا معدل ۱۴ خواجه‌نصیر، اهمیت داره، ولی نه خیلی زیاد و حیاتی. ولی خیلی مهم و حیاتیه، تفاوت بین کسی که فقط توی دانشگاه کد زده، با کسی که خودش چندتا دوره دیده و یه سری پروژه واسه ملت زده.

می‌رسیم به «ارتباط» و «درس‌ها». چی بگم خب آخه؟ :))))))))
مهم نیستش اینا، توی تصمیم گیری برای انتخاب رشته. ممکنه شما خیلی لذت نبری از درس‌های رشته‌ی میم کامپ، ولی بتونی به کمک تحصیلت، بری و Game developer بشی توی یه شرکت خفن و کاری که انجام می‌دی، کاااااملا متفاوت خواهد بود از درسایی که توی دانشگاه مجبور بودی بخونی. درس‌های دانشگاه می‌تونه ۴ ساله تموم بشه، ولی قراره یک عمر کارت رو ادامه بدی. پس به نظرم اهمیتِ این که درس‌های دانشگاه رو چقدر دوست دارین، خیلی خیلی خیلی کمه. برین ببینین کدوم «کار و شغل» رو دوست دارین.

 

۴)
عالیه.
مهم نیستش علاقه و استعدادت چیه، این‌جا هیچ محدودیتی وجود نداره.
هنر دوست داشتی ولی به خاطر فشار خانواده مجبور شدی بیای ریاضی؟ می‌تونی بری UI/UX Designer بشی. عاشق اینی که محصول تولید بکنی و وقتی می‌بینی کاربرها دارن از محصولت استفاده می‌کنن، ذوق‌مرگ می‌شی و دلت می‌خوادت یه «مهندس واقعی» باشی که کل یه سیستم رو طراحی می‌کنه؟ می‌تونی بیای Software Engineer بشی، حالا Back-End یا هر زمینه‌ی دیگه‌ای. عاشق ریاضیات و اعدادی و دوست داری خودت رو با فرمول‌ها و معادلات سنگین خفه بکنی؟ هوش مصنوعی و دیتاساینس منتظر توئه. چارتا فیلم دیدی و جوگیر شدی و می‌خوای یه هودی سیاه بپوشی و شب تا صبح بشینی پای لپ‌تاپت و همه جا رو هک بکنی؟ امنیت. دوست داری پروژه و آدم‌ها رو مدیریت بکنی؟ می‌تونی Product Manager یا Product Owner بشی. 

دیگه از خوبیاش بگم، بیشتر شغل‌های مربوط به کامپ، طوریه که شما می‌تونی «ریموت» باشی، این خودش خیلی شگفت‌انگیزه و باعث می‌شه برای آینده‌ی زندگیت، دستت خیلی بازتر باشه، راحت‌تر تصمیم بگیری که کجا می‌خوای زندگی کنی.
حقوقا، نسبت به بقیه‌ی مهندسیا، فقط یه ذره بیشتره. ولی نکته این جاست که برخلاف بقیه‌ی مهندسیا که به سختی می‌تونی کسب تجربه بکنی، این چا کافیه عشق و انگیزه داشتی باشی، می‌تونی با یه لپ‌تاپ ساده کلی مهارت کسب کنی. و برخلاف بقیه مهندسیا که نمی‌شه کنار درس کار کردش و معمولا باید لیسانس رو بگیری بعدش کار بکنی، تو کامپ می‌تونی از سال دوم سوم شروع به کار‌ بکنی.

سختیای خودش رو هم داره... واقعا مغز آدم داغ می‌کنه. هرچند سال هم که بگذره، بازم هی باید دنبال یاد گرفتن چیزهای جدید و جدیدتر باشی و مغزت بیشتر و بیشتر داغ می‌کنه. توی کامپیوتر، آدمایی که عشق کارشون رو داشته باشن، زیادن، چون وقتی عشقش رو نداشته باشی، تحمل این فشار واقعا سخت می‌شه.

 

۵)

مشاغل مربوط به برق و مکانیک، به شکلی هستن که معمولا نمی‌تونی قبل از پایان تحصیلت کار بکنی. این یعنی عذاب، حداقل برای شخصِ من. شخصا معتقدم که، تا وقتی که مستقل نشده باشی، «خودت» نیستی. تا وقتی که به هرکسی، وابستگی عاطفی یا مالی یا هر وابستگی‌ای داشته باشی، یک بخشی از خودت و افکارت و عقایدت، اون چیزی نیستش که باید باشه. اون کسی هستی که «مجبوری باشی».
سنگینی درس‌ها  تفاوت قابل توجهی نداره. بازار کار کامپ و حقوقاش خیلی بهتر از اوناست.
یه نکته رو هم بذارین بگم. دوستام که مکانیک و برق دانشگاه امیرکبیرن، اوضاعشون، نه که بد باشه، ولی خب اون قدرا هم قشنگ نیستش. معدلشون بالای ۱۹ ئه، ولی بعد از ۳ سال درس خوندن، هرر چقدر زور زدن، نتونستن برای کارآموزی یه جایی رو پیدا کنن که حداقل یه قرون پول بده بهشون. تازه بیشترشون هم خودشون رو کشتن تا بتونن بیان توی فیلدهای مربوط به هوش مصنوعی و دیتا کارآموزی بگیرن، که خب بچه‌های کامپ خیلی راحت‌تر می‌تونن توی این فیلدها کارآموزیای خوب و معتبر و پول‌درآر رو بگیرن. ولی اوضاع دوستام که مکانیک و برق شریفن، متفاوته. اگر خیلیییییییی عاشق این رشته‌هایین، با اونا هم یه مشورتی بکنین، نمی‌دونم اوضاع بازارکار برای اونا چه شکلیه.

بازم اگر سوالی بودش، حتما بپرسین.

 

شخصا معتقدم که، تا وقتی که مستقل نشده باشی، «خودت» نیستی. تا وقتی که به هرکسی، وابستگی عاطفی یا مالی یا هر وابستگی‌ای داشته باشی، یک بخشی از خودت و افکارت و عقایدت، اون چیزی نیستش که باید باشه. اون کسی هستی که «مجبوری باشی».

باید این جملاتو با طلا نوشت:)

ای بابا شرمنده می‌کنین. :))))))

واقعا از دانشگاه بدتون میاد؟•~•

من دانشگاه رو دروازه خوشبختی میبینمD:

ببین صرفا به عنوانِ یک واسطه‌ی مفید و اجباری، برای رفتن به مراحل بعدی (اپلای تحصیلی یا ورود به بازار کار یا...) خوبه، همین و بس.

نه سوالی ندارم D:

میگم راستی میدونستین چیزی به اسم مردود در کنکور هم هست 

خب حتما میدونستین ولی من تازه کشف کردم D:

من فکر میکردم دیگه در بدترین حالت آدم یه جای پرت که تو گوگل سرچ کنی گوگل فحشت میده قبول میشی ولی فهمیدم یه چیز بدتز م هست اونم اینکه مردود در کنکور بشی :)

:)))))

نه نمی‌دونستم واقعا. :))))))
یه چیزی می‌دونستم ولی. که همون موقعی که تازه درصدها اومده، براساس تراز و اینا، بهت می‌گه برای چه چیزایی مجاز شده‌ی. یعنی مثلا ممکنه بگه برای همه چیز مجازی، یا بگه برای دانشگاهای روزانه مجاز نیستی، فقط برای آزاد مجازی، مثلا.
فکر کنم این مردود همون حالتی باشه که برای هیچ جایی مجاز نشدی. :))))))
ولی نه ببین، حداقل توی کنکور ریاضی ۹۹ که ما بودیم، اگه همه‌ی درس‌ها رو ۱۰ درصد هم می‌زنی، می‌تونستی یه روزانه‌ی پرت رشته‌ی پرت قبول بشی. فکر می‌کنم کسایی مردود می‌شن که دیگه واقعا اوضاعشون نزدیک به صفر یا زیر صفر باشه. حدس می‌زنم التبه، مطمئن نیستم.

اره چرا که نه میم کامپیوتر اصفهانم خوبه :)

چی باعث می‌شه که بگی میم کامپ اصفهان، بهتر از علوم کامپ امیرکبیره؟
شخصا به مقدار زیادی، مخالفم.

میشه منم یه چیزی اضافه کنم ؟ 

در اخر علوم کامپیوتر امیر کبیر نزنید =))

و یه چیز کوچیک دیگه 

سر اینکه مهندسی ها برنامه نویسی خیلی خفن تری یاد میگیرن تصمیمتون و عوض نکنید 

بیس تصمیمتون و بزارید بر اساس علاقه ای که به ریاضی و برق ( سخت افزار کامپیوتر شاید درست تر باشه نه ؟ ) دارید 

برنامه نویسی رو میتونید خودتون با تلاش و پشتکار جایگزین کنید اما خب اون قسمت ریاضی خفنی که علوم کامپیوتر داره و یا سخت افزار / برق ای که مهندسی کامپیوتر داره رو شاید سخت تر بتونید با تلاش و پشتکار جاگزین کنید 

( وی دارد پز رشته اش را میدهد ) 

:))))))
خب مقایسه باید کرد.
علوم کامپ امیرکبیر نه، پس چی؟ میم کامپ اصفهان خب؟!

:)))))
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan