جلسهی اول، استاد گفتش که تیمهای سه نفره تشکیل بدین. من و دوستم هم با اون، تیم شدیم. قرار گذاشتیم که هر کدوم از گزارشکارها رو، یکیمون بنویسه.
اولی رو من نوشتم، شدم ۱۰۰ از ۱۰۰.
دومی رو دوستم نوشتش، شدش ۹۵ از ۱۰۰.
سومی رو که اون نوشتش، شدش ۷۰ از ۱۰۰. من و دوستم هم رفتیم پیش استاد، گفتیم که ما نمیخوایم با اون توی یه تیم باشیم و من و دوستم شدیم یه تیم دو نفره. نمیدونم اون چی کار کرد.
چهارمی رو من نوشتم. نمیدونم اون چی کار کرد.
پنجمی رو دوستم نوشت. نمیدونم اون چی کار کرد.
شیشمی رو من نوشتم. نمیدونم اون چی کار کرد.
هفتمی رو دوستم نوشت. نمیدونم اون چی کار کرد.
هشتمی رو باید هفتهی بعد بنویسیم. اون هم الان یه ملافهی سفید تنشه و خوابه. شایدم اون بیدار شده و ما خوابیم. نمیدونم.
- پنجشنبه ۱۱ خرداد ۰۲