تردستیِ اسقف: حقه‌ی چاقو :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

تردستیِ اسقف: حقه‌ی چاقو

صبح به خیر عزیزم. خوب خوابیدی؟
چه سوال احمقانه‌ای. می‌دونم. خوابِ ترسناکی بود. خوابِ وحشتناکی بود.
کابوسی که همه با هم داشتیم زندگیش می‌کردیم. کابوسی که همه با هم داریم زندگیش می‌کنیم. هرکدوممون یه گوشه‌ش رو.


هرکدوممون یه چیزی داره که واسه‌ش ناراحت باشه و غصه بخوره. بعضیا ناراحتن چون قیمت غذاهای دانشگاهشون این ترم دوبرابر شده. بعضیاشون ناراحتن چون از هفته‌ی بعدی باید بچه‌هاشون رو بفرستن مدرسه و، می‌دونی؟ خدا هیچ پدر مادری رو شرمنده‌ی بچه‌ش نکنه. بعضیاشون هم ناراحتن، چون هنوز قدشون چند وجب بیشتر نیست، ولی از صبح تا شب باید آدامس و فال دستشون بگیرن و بچرخن. بعضیاشون ناراحتن چون، می‌ترسن عزیزم. مثل تو. مثل من. می‌ترسن. می‌ترسیم.
راستی، ممنون، چند ماه بود که هی بغضم می‌گرفت و نمی‌ترکید، به لطفِ تو بالاخره ترکید. این جا همه ناراحتن برات عزیزم، ولی امیدوارم خودت خوشحال باشی که حالا بیداری. می‌دونم خوب نخوابیدی. کابوس سختی بود.

ولش کن عزیزم. خودمو دلداری می‌دم، به خودم می‌گم باید خوشحال باشیم که کابوست دیگه تموم شده، که تونستی تا آخرِ خوابت دووم بیاری. هرچقدر هم که وحشتناک و سخت بود، همه‌ش خواب بود. غصه نداره که، همه‌ش خواب بود عزیزم، همه‌ش خواب بود و حالا دیگه بیدار شدی و همه‌ش پریده رفته. شاید تا الان، دیگه یادت رفته باشه که چه خوابای بدی دیده بودی. شایدم فردا پس‌فردا یادت بره. همه‌ش یه خواب بود عزیزم.
تو که بیدار شدی. خوش به حالت. کاش منم بتونم تا آخرِ خوابم دووم بیارم. کاش منم زودتر بیدار بشم. غم‌انگیزه. عزیزم، همه‌ی اینا غم‌انگیزه، ولی همه‌ش خوابه دیگه؟ مگه نه؟ آره؟ یه چشم به هم بزنیم، تموم می‌شه و بیدار شدیم دیگه، مگه نه؟ یه چشم به هم بزنیم تموم می‌شه. کسی نیست اشکامونو پاک کنه، ولی یه چشم به هم بزنیم تموم می‌شه. یه چشم به هم بزنیم تموم می‌شه.

خیلی متن قشنگی بود واقعا وصف حال بود

هق. :"")

 قیمت کتابای تست چاپ امسال 600 هزارتومن ناقابل بود :/

 

نمیدونم این حرفم چه ربطی داشت به این پست :)

هعی هعییی خدایا...

قشنگ ربط داره. با این وضعیت، بخوای فقط واسه درس‌های اصلیت هم، هر کدوم یک دونه کتاب تست بگیری، مجموعا کلی پول باید بدی...

منم همیشه اینکارو میکنم :دی

:)))))✌

اشک‌هایم:'(

اشک‌هایمان :"""")

اگه بخوام میزان‌ همذات پنداری و تأثیرگذاری این متنو با حجم نشون بدم، کیلومتر مکعب نیاز دارم...

چه غم‌انگیز، و ممنونم ممنونم کلی :")))
بعد از خوندن کامنتت، برگشتم یه دور از اول خوندم پستم رو که ببینم چی داشته :))

سریال خوبی بود توی ژانر ترسناک:) 

فقط قسمتای اخرش بیشتر سمت درام میره

نمیدونم سلیقه‌ت چجوریه توی ‌فیلمای ترسناک، ولی من دوسش داشتم:))

آخخخ سخت شدش که...
بعضی از این ترسناکا هستن که می‌بینی شخصیت‌پردازی و داستانش هم جالبه، ولی یه سریا هستن که کلا رسالتشون فقط همینه که بترسونن مخاطب رو، این از کدوماست :دی ؟

خیلی زیبا نوشتی:))

یاد یه مینی سریال افتادم، الان بگم فکر میکنی چه بی ربط دارم میگمXD ولی میگم

یه مینی سریال ترسناکه اسمش هانتینگ این هیلز هاوسه، و اونجا یه کسی هست که مرگ رو یه جورایی بیدار شدن از خواب میدونه. درواقع برای همین میخواد ادما رو بکشه، چون عقیده‌ش اینه که ادما توی زندگی دارن خیلی زجر میکشن و وقتی که بمیرن از کابوسشون بیدار میشن و بعد از مرگ خوشی و راحتی رو دارن.

ممنونم و متشکر، لطف داری :))))
نه بابا مربوط هم بودش کاملا :))
اووو جالب به نظر می‌رسه، ایده‌ش رو دوست داشتم.
قشنگ بودش در کل؟ پیشنهاد می‌شه؟

چقدر این نوشته قشنگ بود. 🫠❤️

متشکرم و ممنون، لطف داری :")))
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan