بایگانی خرداد ۱۴۰۳ :: چم به معنای رود

چم به معنای رود

برای دوستِ خوبم، با همه نقص‌هام

لوح تقدیر

سر کلاس نشسته‌م. طبق معمول یه ورق باطله جلومه و سعی می‌کنم از حرفای استاد نمودار و نقاشی استخراج بکنم تا حواسم کمتر پرت شه.

شروع می‌کنم و روی ورق باطله می‌نویسم:

آخرین بار کِی بود که کسی بهم لوح تقدیر داد؟ یادم نیست.

آخرین بار کِی بود که آدم‌ها برام دست زدن؟ غیر از ارائه‌های روتینِ کلاسی که همیشه بچه‌ها آخرش دست می‌زنن، یادم نیست.

آیا از این بابت ناراحتم؟ خیر. نه. اصلا. اتفاقا به طورِ غیرمستقیم، خوشحال هم هستم.

آخه، می‌دونی کِی بهمون لوح تقدیر می‌دن و برامون دست می‌زنن؟ وقتی که داریم در راستای اهدافِ جامعه حرکت می‌کنیم، یعنی وقتی که هدف‌های خودمون رو گذاشتیم کنار. این در حالیه که حرکت در راستای اهدافِ خودمونه که قرار بوده خوشبخت و خوشحال بکندمون. تشویقِ بقیه، یه مخدرِ کوتاه‌مدته تا حواست پرت بشه که داری از خوشبختی و خوشحالی دور می‌شی.

اینترپرایزهای ادایی، استارت‌آپ‌های خاکی، و کارمندانِ هول

دوتا پیشنهاد شغلی هست. شغل اول، توی یه کافه‌ی خیلی شیک و لوکس تو بالا شهره. شما قراره چی کار کنی؟ آب پرتقال بگیری.

شغل دوم، تو یه آبمیوه‌فروشیه تو وسط شهر. جای خیلی تمیزی نیست ولی خب کثیف هم نیست. شما قراره چی کار کنی؟ آب پرتقال بگیری.

خب، یه سری پارامترها رو در مورد این دوتا شغل گفتیم. نکته‌ای که می‌خوام بگم، اینه که با این داده‌ها، نمی‌شه فرق خاصی بین این دوتا شغل قائل شدش. برای انتخاب لازمه ببینیم کدومشون پول و مزایای بیشتری می‌ده، آب‌میوه‌گیرهای بهتری داره، همکارا خوش‌فازترن و به خونه‌ات نزدیک‌تره.

متاسفانه گاهی آبمیوه‌گیری‌های وسط شهر رو ول می‌کنیم چون زرق و برقِ کافه‌های بالا شهر چشمِ ما رو گرفته و سگ دو می‌زنیم تا بتونیم با شرایطِ نامناسبی براشون کار کنیم.

 

Designed By Erfan Powered by Bayan